محمد مومنی:در این یادداشت سرفصلهایی را در خصوص بایدها و نبایدهای اعتدال برگرفته از نوشتجات جناب محمد صادق شهبازی تقدیم می نماییم:

 

یزدفردا "محمد مومنی:با توجه به مبانی و نگاه‌های مختلف به اعتدال، تبیین این مفهوم و تطبیقش با مبانی دینی ومکتبی ومطالبات مردمی، بسیار ضروری به نظر می رسد تا سرنوشت محتوم و تلخ الفاظی مانند «جامعه مدنی» که از مدینه النبی تا  civil scociety را در خود می‌پوشاند، برای آن شکل نگیرد لذا در این یادداشت سرفصلهایی را در خصوص بایدها و نبایدهای اعتدال برگرفته از نوشتجات جناب محمد صادق شهبازی  تقدیم می نماییم:

چند سرفصل مهم برای حد و مرز تعیین اعتدال

با توجه به سوابق و جریان های موجود در مورد اعتدال، نقاطی محل بحث جدی است:

·         اعتدال میانه‌روی بین حق و باطل نیست، حد وسط افراط و تفریط است:

ضعف در پای‌بندی به حق و حرکت بین حق و باطل اعتدال و سازگاری نیست، تذبذب است. بین حق و باطل خط سومی نیست، همه‌اش باطل است. (مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلی هؤُلاءِ وَ لا إِلی هؤُلاءِ (النساء ۱۴۳) مذبذب بین حق و باطل هستند. الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنین (النساء ۱۴۱) همانان که مترصّد شمایند؛ پس اگر از جانب خدا به شما فتحی برسد، می‌گویند: «مگر ما با شما نبودیم؟» و اگر برای کافران نصیبی باشد، می‌گویند: «مگر ما بر شما تسلّط نداشتیم و شما را از[ورود در جمعِ‏] مؤمنان باز نمى‏داشتیم؟»

·         اعتدال حدّ وسط تندروی و کندروی است، نه صرف یکی از آنها:

اگر کسی می خواهد با تندروی یا کندروی مبارزه کند، یا ادعای اعتدال دارد، باید مشخص کند حد وسط چه افراط و تفریطی را گرفته است. مبنای افراط و یا تفریط بودن دو طرف و انتخاب حد وسط او چیست؟ بعضی موارد هست که حد وسط ندارد. حد وسطش از جنس حق و باطل است، یا نه اساساً امری است که شقّ سوم ندارد، مثل صداقت. بسیاری اوقات آن چه به‌عنوان اعتدال گفته می‌شود، کندروی در برابر تندروی یا کندروی در برابر اعتدال و نقطه حق و درست است. «ما براى اینکه جریان معتدل را پیدا بکنیم باید ابتدا این دو جریان افراطى و تفریطى را درست بشناسیم». (مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج ۲۱، ص: ۷۱). «افراط نباید باشد، تفریط هم نباید باشد. توجه کنید که افراط هم همان اندازه ضرر میزند که تفریط. عمل نکردن یقیناً مضر است، عمل افراط آمیز هم به همان اندازه مضر است؛ مراقب باشید. شور انقلابى را اندکى نباید کاهش داد. انگیزه‏ى انقلابى باید روزبه‏روز در دلهاى من و شما افزایش پیدا کند». (رهبر انقلاب ۰۲/ ۰۸/ ۱۳۸۹)

·         اعتدال شاخص می‌خواهد:

 این شاخص عدل و حق است، که نقطه اعتدال را مشخص می‌کند. (العدل اساس به قوام العالم، عدل شالوده‌ای است که برپا ماندن جهان به آن وابسته است (بحارالانوار ج ۷۸ص ۸۳) العدل قوام البریة عدالت مایه پایداری مخل وفات است، الرعیة لا یصلحها الا العدل مردمان جز در پرتو عدالت سامانی شایسته نخواهند یافت (الحیات جلد ۶صفحه ۴۰۰). «معناى لغوى عدل هم یعنى میانه. اعتدال‏ هم که مى‏گویند، از این واژه است؛ یعنى در جاى خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپ‏روى و بدون راست‏روى. این هم که مى‏گویند عدل یعنى قراردادن هر چیزى در جاى خود، به‏خاطر همین است. یعنى وقتى هر چیز در جاى خود قرار گرفت، همان تعادلى که در نظام طبیعت بر مبناى عدل و حق آفریده شده، به وجود مى‏آید». (رهبر انقلاب ۲۰/ ۰۸/ ۱۳۸۳) «حقیقت این است که جامعه عادل و متعادل، جامعه‏اى که قانون مساوات بر آن حکمفرماست، جامعه‏اى که اولًا امکانات مساوى براى همه افراد فراهم مى‏کند و ثانیاً با عدالت رفتار مى‏کند» (مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج ۲۵، ص: ۲۵۵). «در اجتماع نامتعادل، مردم تقسیم می‌شوند به دو طبقه اقلیت و اکثریت: اقلیت متنعم و برخوردار، و اکثریت محروم و نیازمند». (مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج ۱۴، ص: ۲۷۱) همین‌طور شناخت اهداف، ما را به سمت ملاک‌ها رهنمون می‌کند: «ملاک این است که مى‏گویند هر قوّه‏اى که به انسان داده شده، براى یک غایت و هدفى است و آن هدف را مى‏شود تشخیص داد. وقتى آن هدف را تشخیص دادیم، آن‌وقت مى‏توانیم تعادل را هم به دست آوریم، به عرف هم کار نداریم، مى‏توانیم به دست بیاوریم که چه حدّش افراط است چه حدّش تفریط.» (مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج ۲۱، ص: ۴۵۲و ۴۵۱)

·         اعتدال با موزون بودن و جامعیت معنا می‌یابد:

«اسلام همواره روش وسط و معتدل را پیش مى‏گیرد و این جهت ناشى از جنبه‌ی همه‌جانبه بودن اسلام است». (مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج ۲۰، ص: ۴۰۶) «جامعیّت، و به تعبیر خود قرآن «وسطیّت»: یک‌جانبه بودن یک قانون و یا یک مکتب، دلیل منسوخ شدن خود را همراه دارد. عوامل مؤثّر و حاکم بر زندگى انسان فراوان است. چشم پوشى از هر یک از آنها خود به خود عدم تعادل ایجاد مى‏کند. مهمترین رکن جاوید ماندن توجّه به همه جوانب مادّى و روحى و فردى و اجتماعى است». (مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج ۳، ص: ۱۹۰) ترکیب همه آرمان‌های انقلاب، بدون بخشی نگری و افراط و تفریط و در نظر گرفتن منظومه ارزشی آن‌ها و ضریب اولویت هریک، اعتدال را محقق می‌کند. عقب‌نشینی، ندیدن بعضی آرمان‌ها و ارزش‌ها، بزرگ و کوچک کردن بعضی از آن‌ها بیش از جایگاه حقیقی و عادلانه‌شان مسئله مهمّی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

·         اعتدال با عقلانیت محقق می‌شود. اما عقلانیت واقع‌بینانه نه محافظه‌کارانه:

عقلانیتی که همه واقعیت های موجود مثل توان ایجاد شده برای ملت ایران به‌واسطه ایستادگی و بیداری اسلامی و ضعف دشمن به واسط بحران های سیاسی و اقتصاد و فرهنگی را نیز در کنار مشکلات حاصل از بی‌تدبیری‌ها و کم کاری‌ها و ندانستن‌ها و نخواستن‌ها ببیند.

لازمه اعتدال، مدارا در سلایق است نه در تغییر در اصول و پایبندی به آن‌ها. تسامح نسبت به جریان های دیگر فکری و سیاسی در چارچوب اصول انقلابی، شرعی، قانونی و اعتقادی قابل پذیرش است، نه با تغییر حدّ و مرز اصول.

 

اعتدال در تاریخ انقلاب

 

در تاریخ انقلاب در چند برهه با طرح گفتمان اعتدال مواجه بوده‌ایم:

 

·         دوران مبارزه:

 از یک سو رژیم شاه تلاش می‌کرد تا با تقسیم مردم و مبارزین به معتدل و تندرو… در صفوف مبارزه خلل ایجاد کند و کسانی را که در پی مقابله با رژیم طاغوت نبودند در مقابل انقلابیون قرار دهد. از سویی متحجرین و مخالفین مبارزه، یا کسانی که به دنبال یافتن راه سومی بین مبارزه و عملگی رژیم شاه بودند رژیم و انقلابیون را به مصالحه و اعتدال دعوت می‌کردند.

·         دوران دولت موقت:

 مهندس بازرگان و نهضت آزادی که پیش از پیروزی انقلاب به مبارزه پارلمانی و اصلاح در چارچوب قانون اساسی مشروطه معتقد بودند، با در دست گرفتن دولت، شروع به مقابله با انقلابیون در چارچوب عدم تندروی و فن‌سالاری کردند. منازعه‌ای که حتی بعد از استعفای دولت موقت ادامه یافت.

·         دوران پذیرش قطعنامه تا پایان دوره اول سازندگی:

پذیرش قطعنامه موجی بازگشتی در کشور به وجود آورد. بسیاری از نیروهای انقلابی احساس کردند که تاکنون اشتباه کرده‌اند، لیبرال‌ها و فن‌سالاران سربرآوردند. از سوی دیگر طیفی در کشور با سیاه نمایی گذشته، دهه نخست انقلاب را زمان تندروی نامیده و از آغاز عصر خردورزی سخن گفتند. علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست وقت مجلس، (که در دهه شصت جزو چهره‌های چپ با خطبه‌های نماز جمعه معروف در مورد عدالت اجتماعی به حساب می‌آمد)، با محور قرار گرفتن برای طیفی که از اعتدال، عدم تندروی، نفی دعواهای سیاسی دو جناح چپ و راست، به دنبال رشد و توسعه کشور بودن دم می‌زدند، دولت را در دست گرفت. در فضای ایجاد شده در کشور، عدالت‌خواهی، مردم‌گرایی، اشرافیت ستیزی، استکبارستیزی نماد تندروی شد و این تغییر حتّی دامن تبلیغات دینی را هم گرفت. رییس دولت وقت، رسماً در نماز جمعه حتی حزب‌اللهی‌ها را به مانور تحمل دعوت کرد. رییس وقت قوه قضائیه از همان تریبون از ضرورت حفظ شأن مسئولین و عدم امکان تطابق وضعیت زندگی مردم با مسئولین سخن گفت. با توجه به رویکردهای دولت وقت در کاستن از حساسیت به وضعیت فرهنگی و اجتماعی و مذهبی و بستن فضای سیاسی موجب شد در مقابل، بدنهٔ زیادی در جریان انقلاب راه‌های انزوا، برخوردهای سطحی و تند را پی بگیرد، که در تشدید برچسب زدن تندروی به پایبندی به اصول موثر واقع شد.

·         سال های پایانی دولت اصلاحات تا سال های ابتدایی دولت نهم:

 با توجه به حرکت های تند اصلاح‌طلبان در بی شکستن خط قرمزها و بی‌توجهی به مطالبات مردم از یک سو، موج جدید بین‌المللی تبلیغ اسلام میانه‌رو از سویی دیگر موجب شد تا گفتمان اعتدال فرصت طرح بیابد. چهره محوری شعار اعتدال در انتخابات ۸۴علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بود، که حامیان او احزاب و روزنامه‌هایی با همین شعار به میان آوردند.

·         انتخابات ۹۲:

فشارهای اقتصادی حاصل از تحریم‌ها و سوء تدبیرها و کم کاری‌ها، جنجال‌ها و تخریب‌ها علیه دولت، حاشیه‌های درون دولت، دعواهای نهادها، تبلیغات گسترده رسانه‌های بیگانه در نفی سیاست‌های نظام به‌ویژه در مورد سیاست خارجی، اقتصاد، امنیت اجتماعی موجب شد تا بار دیگر زمزمه‌های اعتدال در پایان دولت دهم در کشور شکل بگیرد.

 

چه نباید کرد؟

 

·         محافظه‌کاری و در موضع اتّهام دیدن خود و درگیری و نپذیرفتن اصل تعادل و اعتدال، تندروی در برخورد یا اولویت دادن به تعادل و تبدیل آن به عنصر محوری گفتمان انقلابو فراموشی نقاط محوری گفتمان انقلاب مثل عدالت اجتماعی و مقابله با فقر و فساد و تبعیض.

·         تلاش برای دوگانه سازی تعادل با اصول انقلاب، آرمان‌خواهی و …یا استفاده از ادبیات دینی و آرمان‌خواهانه برای مقابله با افراط و تفریط های مدعیان اعتدال.

·         عمل به گونه‌ای که برچسب افراطی‌گری و تندروی بر آرمان‌خواهی بخورد: «باید مراقب باشد؛ نبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطى‏گرى به او بزنند». (رهبر انقلاب ۲۹/ ۰۷/ ۱۳۸۹)

·         درگیر بحث‌های نظری بی‌انتها و بدون آثار عملی و انفعالی و پاسخ به شبهاتی شدن در مورد مفاهیمی مثل اعتدال، تسامح و

·         انفعال و تن دادن به الزامات سخنان مدعیان اعتدال و تردید در حقانیت و کارآمدی مسیر گذشته انقلاب

·         تکرار و تن‌دادن به تقسیم‌بندی رسانه‌های بیگانه و داخلی به تندرو کندرو و معتدل و… در کشور

·         رویکرد تنزّه طلبانه و نشستن به نقد علنی گذشته جبهه انقلاب به بهانه تبری از تندروی و کندروی‌ها

·         سرگرم شدن به سلب در شرایط ایجاب انقلاب در دهه پیشرفت و عدالت و فراموش کردن این که دولت اعتدال هم قرار است انقلاب را در مسیر مشخص‌شده به‌وسیله رهبری و سند چشم‌انداز در چارچوب شرع و قانون اساسی یک گام به پیش ببرد.

·         رها کردن گفتمان مطرح‌شده تا تبدیل‌شدن به گفتمان غالب و هزینه شدن رهبری نظام برای اصلاح کژی‌ها و هضم آن در گفتمان انقلاب مثل مردم‌سالاری، اصلاحات و

 

·         سرگرم شدن، پذیرش و نقش ایفا کردن در تقسیم‌بندی های کندرو، تندرو معتدل

 

چه باید کرد؟

 

·         هضم تعادل در چارچوب اصول انقلاب و پافشاری بر دوگانه تعادل عادلانه و واقع‌بینانه در برابر تعادل محافظه‌کارانه و ارتجاعی و منفعلانه

·         مطالبه اعتدال واقع‌بینانه و عادلانه از مدعیان گفتمان اعتدال، و احیاناً نقد و نفی نگاه‌های گزینشی و کاریکاتوری، نیمسازی بین حق و باطل، مذبذب، بی‌شاخص، دور از عدالت، بی تولی و تبری، محافظه‌کارانه و…. در گفتمان و عمل.

·         بازخوانی آثار سوء طرح گفتمان اعتدال محافظه‌کارانه در تاریخ اسلام (نظیر منافقین مدینة النبی، ابوموسی اشعری و اصحاب ابن مسعود و خواجه ربیع در زمان امام علی (ع) و….)،تاریخ انقلاب و میانه‌روهای جهان اسلام (مبارزات اخوان المسلمین، اسلام‌گرایان اجتماعی و غیرسیاسی مثل فتح‌الله گولن در ترکیه، حزب عدالت و توسعه ترکیه، حزب النهضة تونس، مالزی، طارق رمضان و….) که طبیعتاً تمرکز بر وقایع دهه هفتاد کشور و عبرت از نوع مواجهه جبهه انقلاب با آن اولویت دو چندان دارد.

·         بازخوانی برنامه‌های نظام سلطه برای مقابله با اسلام‌گرایی و حمایت‌ از جریان های میانه رو

    

·         طرح اعتدال واقع‌بینانه در چارچوب عدالت با تعمیق مباحث مربوط به عدالت در حوزه‌های تخصصی: شاخص سازی عدالت در قالب همایش‌ها، مطالب در نشریات و…. مثلاً عدالت رسانه‌ای، شاخص‌های عدالت در سلامت، کشاورزی و

    

·         جستجوی اعتدال واقع‌بینانه و عادلانه در دوره‌های اظهار و افتخار به پای‌بندی به اصول و آرمان‌ها (مثل دهه شصت و پایان دهه هشتاد)، در عرصه‌هایی نظیر مقاومت هسته‌ای، تلاش برای عدالت‌گستری، استکبارستیزی و دامن‌زدن به بیداری اسلامی، رشد علم و فناوری مبتنی بر اولویت های مربوط به اقتصاد مقاومتی.

·         گذاشتن علامت سؤال و شاخص مقابل هر برچسب مربوط به تندروی برای جلوگیری از فجایع مربوط به بعد از پذیرش قطعنامه و دولت سازندگی. باید رویکرد فعال داشت. مثلاً اگر ادعای تندروی در سیاست خارجی هست باید ضمن بازخوانی شاخص های اصولی در سیاست خارجی آثار سوء کندروی را ناظر به موارد عینی دهه هفتاد بازخوانی کرد و نشان داد منافع ملی و معیشت مردم در سایه پای‌بندی به آرمان‌ها تأمین می‌شود نه سازش، یا در مقابل زدن برچسب تندروی به عدالت باید آثار بسیار سوء اجتماعی و سیاسی بی‌توجهی به عدالت اجتماعی در دهه هفتاد و بحران‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی مربوط به آن‌را بازخوانی کرد. البته باید توجه کرد که این بازخوانی‌ها پیشرفت جمهوری اسلامی، ضمن این موارد را نشان دهد و در پازل دشمن برای سیاه نمایی سه دهه گذشته قرا نگیرد.

·         جستجوی اعتدال واقع‌بینانه و عادلانه و مقابله با اعتدال محافظه‌کارانه و ارتجاعی در بیانات و سیره بنیان‌گذاران انقلاب

·         صحبت از آرمان‌خواهی و اعتدال واقع‌بینانه و عادلانه با ادبیات مردم‌فهم و غیر اشرافی و بدون خرج از ادبیات دینی و انقلابی. انقلابی‌گری و آرمان‌خواهی باید هم کارآمدی خود را در عمل نشان دهد، هم نخبگان و بدنه متوسط جامعه را اقناع کند. این اقناع برای تأثیر بیشتر باید با حفظ محتوای انقلابی، با ادبیات ملموس در فضای فکری و سیاسی صورت بپذیرد. مثلاً به‌جای اعتدال انقلابی و آرمان‌خواهانه و مقاومتی بر روی الزامات و نتایج واقع‌بینی و عدالت در اعتدال صحبت شود. البته باید توجه کرد که اعتدال با جمع آرمان‌خواهی و مصلحت‌اندیشی در کنار هم نه تن دادن صرف به واقعیت های موجود شکل می‌گیرد: «اگر شما جوانان نگاه به قلّه‏هاى آرمانى را کنار بگذارید، برآیندِ غلطى به وجود خواهد آمد. برآیندِ آرمان‏گرایى شما و چالش مسئولان با مصلحتها، برآیند معتدل‏ و مطلوبى خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحت‏گرایى رفتید و گرایش مصلحت‏اندیشانه- یعنى صددرصد با واقعیتها کنار آمدن- وارد محیط فکرى و روحى دانشجو جوان شد، آن‏وقت همه چیز به هم مى‏ریزد و بعضى آرمان‏ها از ریشه قطع و گم خواهد شد». (رهبر انقلاب ۱۵/ ۰۸/ ۱۳۸۲)

 

·         استفاده از فرصت طرح گفتمان اعتدال برای اصلاح ناموزونی‌ها، نقص‌ها، دوری از حق و عدالت در گفتمان و عمل جبهه انقلاب و ارائه عملی الگوی تعادل واقع‌بینانه و عادلانه و منطقی‌کردن نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی، طبیعتاً بخشی از این مسئله با بازخوانی درونی عمل‌کرد جبهه انقلاب و نقد و آسیب‌شناسی آن تأمین می‌گردد. بخشی از آن هم با تعمیق در مسائل پیش‌آمده و معارف اسلامی.

 

·         بازخوانی جایگاه تعادل و اعتدال نسبت به دهه پیشرفت و عدالت و نگاه متعادل و متوازن به حوزه‌های مختلف در پیشرفت (توسعه همه‌جانبه و پایدار) ناظر به حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، معنوی و…. مثل سبک زندگی.

 

·         طرح ایجابی گفتمان اصلی جبهه انقلاب با محوریت عدالت و مقابله با اشرافیت و فقر و فساد و تبعیض با تلازم با معنویت، عقلانیت واقع‌بینانه، جمهوریت و آزاد کردن ظرفیت‌های مردمی، پیشرفت اسلامی، تحقق دولت و جامعه اسلامی و در حصار گفتمان های سلبی دیگران در نیامدن. باید توجه کرد که دفاع از دستاوردهای مثبت دولت گذشته و پی‌گیری خطوط اصلی گفتمانی جبهه انقلاب در فضای جدید نباید مورد بی‌توجهی قرار گیرد. نوسازی دوباره فضای سیاسی کشور حول این آرمان‌ها جزو موارد اصلی و مهم در دوران جدید است.

 

·         تأکید، گفتمان سازی و برجسته کردن مواردی که احتمالاً تعریف محافظه‌کارانه و منفعلانه از عدالت آنان را در خطر قرار می‌دهد. مثلاً در زمینه سیاست خارجی و مقاومت و خطر مذاکره با شیطان بزرگ و در خطر قراردادن منافع ملی با محاسبه‌گری های محافظه‌کارانه، باید برای گفتمان سازی این موارد کوشید.

 

·         تغییر فضا و نوع کنش ورود به فاز جدید در مواجهه با برداشت محافظه‌کارانه از اعتدال: این تغییر فضا طبیعتاً تغییر الگوی مواجهه را نیز باید با خود همراه داشته باشد. یکی از کارهای مهم دولت سازندگی تغییر فضای متدینین جامعه با تغییر جهت‌گیری‌ها بود، مثلاً در مقابل ساده زیستی و مرد مگرایی برچسب‌هایی نظیر زهد فروشی، توزیع عادلانه فقر، مخالفت با تولید و عقلانیت و…. مطرح شد. در این فضا باید الگویی ارائه داد که ضمن عدم تطابق اتهام از بعد بیرونی، خود افراد هم احساس غُبن نکنند، از سوی دیگر زیرساخت های فعالیت سیاسی و اجتماعی از نظر مالی تأمین شود و از همه مهم‌تر مسائل واقعی نظام در بازتولید روحیه جهادی حل شود، شکل دادن حرکت های جدید غیردولتی در تولید با الگوی ساختار جهادی(و نه صرف مدیریت و روحیه جهادی) غیر سودمحور یکی از اولویت هاست. الگوی جهاد سازندگی – که به‌وسیله دولت سازندگی از بین رفت- بهترین الگوست، که باید به صورت غیردولتی از تجمیع سرمایه خود مردم، استفاده از نیروی انسانی خود مردم، استفاده از نیروی متخصصین انقلابی از میان مردم، برای رفع نیازهای واقعی مردم به صورت معقول و پی گری مسائل توسعه منطقه‌ای را در دستور کار قرار بگیرد. در فضای سیاست خارجی، کم کاری های احتمالی و عقب‌نشینی‌ها باید با اقدامات جایگزین و گسترده تشکل‌های مردم‌نهاد و دانشجویی در عرصه بین‌الملل و فعال کردن کارهای بشردوستانه و ادبیات حقوق بشری در داخل و خارج کشور محور کار شود. در عرصه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی نیز شکل دادن مجموعه‌های مردم‌نهاد منطقه‌ای و رسانه‌های محلی با محوریت پی‌گیری مسائل واقعی مردم نظیر مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس، یا پایگاه‌هایی نظیر سلام تبریز یا سلام سربدار و مهم‌تر از همه بازگشت به سه‌گانه مسجد، مادر و معلم می‌تواند در دستور کار باشد.

 

·         تغییر فاز مطالبات در شرایط اعتدال: در این دوره چه در فاز سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید سمت و سوی جدیدی اتخاذ کرد که به‌هیچ‌وجه در قالب تعارض با بخشی از مردم قرار نگیرد، و از سوی دیگر، فرصت زدن برچسب تندروی از آن‌ها گرفته شود. مثلاً به‌جای تجمعات اعتراضی به فلان فیلم توهین‌آمیز یا غیراخلاقی،یا فلان فعال سیاسی که خلاف اصول انقلاب یا توهین‌آمیز نسبت به ارزش‌ها و افراد جبهه انقلاب سخن گفته یا عمل کرده می‌توان به سمت طرح دعواهای حقوقی رفت. در فضای دانشجویی باید به سمت پی‌گیری تخصصی مسائل نظام، مطالبه تحقق حماسه اقتصادی، پی‌گیری اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید ملی رفت. محتوای این مسائل به گونه‌ای است، که هم مسائل واقعی نظام را به میان می‌آورد، هم دولت را به‌جای حاشیه رفتن به کار ویژه‌های اساسی برمی گرداند، هم بخش‌هایی از مردم و نخبگان را به شبکه اجتماعی حقیقی نیروهای انقلاب متصل می‌کند. به‌جای کارهای انفعالی مقابل اقدامات روشن‌فکران، باید زمین بازی را عوض کرد، به‌جای بحث های انفعالی به سمت طرح فرصت‌های فعال انقلاب اسلامی در پاسخ به آن‌ها رفت، نظیر بیانیه جوانان پژوهشگر اقتصادی در پاسخ به نامه ۴۳اقتصاددان.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا